کد مطلب:369950 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:456

29- وَ أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ، وَ أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَةِ.
 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

به حول و قوه باری تعالی این دو جمله از دعای شریف ((مكارم الاخلاق )) موضوع سخنرانی امروز است . امام سجاد علیه السلام در پیشگاه خداوند عرض می كند: بارالها! موفقم بدار تا كسی كه مرا محروم نموده از بذل و بخشش برخوردار سازم ، و عمل كسی را كه از من بریده و قطع رحم نموده ، با صله و پیوند مكافات نمایم .

دو غریزه قوی و نیرومند است كه با سرشت حیوانات و همچنین انسانها آمیخته است : یكی غریزه ((حب ذات )) و آن دیگر ((غریزه جنسی )).

غریزه حب ذات برای ابقا و صیانت شخص است ، و غریزه جنسی برای ابقای نوع و صیانت نسل . اما در انسانها علاوه بر حب ذات دگر دوستی كه از تمایلات عالی انسانی است وجود دارد و حیوانات فاقد آن هستند. غریزه حب ذات ، مانند غریزه جنسی خود به خود در وجود حیوانات و انسان شكوفا می گردد و نیازی به پرورش ندارد، اما دگر دوستی در وجود انسانها، گر چه ریشه فطری دارد، ولی مانند سایر تمایلات عالی انسانی ضعیف است و باید در پرتو پرورش و حمایتهای تربیتی تقویت شود تا آنطور كه باید از قوه به فعلیت بیاید. اگر اطفال در دامن پدران و مادرانی تربیت شوند كه خود دارای سجایای انسانی و تعالیم معنوی باشند فرزندانشان با مشاهده اعمال والدین و اطرافیان با همان صفات بار می آیند و از مزایای انسانی برخوردار می گردند، اما اگر والدین فاقد دگر دوستی و سایر صفات انسانی باشند و تنها غریزه حب ذات در وجودشان حكومت نماید، اطفالشان نه تنها از دگر دوستی بی نصیب خواهند بود، بلكه ممكن است حب ذاتشان به زیاده روی گرایش یابد و در نتیجه ، اطفال دچار خود خوداهی و خویشتن پرستی گردند و بر اثر بی اعتنایی مردم به تمایل درونی آنان تا پایان عمر در رنج و عذاب باشند.

خداوند پیمبران را بین مردم فرستاد تا قوم خود را انسان بسازند، صفات انسانی را در ضمیر آنان پرورش دهند و از كمالات معنوی و تعالی روحانی برخوردارشان سازند. اصول اساسی انسانیت آنقدر ارزنده و مهم است كه اگر روزی فرا رسد كه تمام مردم روی زمین واجد آن اصول باشند و عملا آنها را با یكدگر رعایت نمایند با تمام اختلافاتی كه از نظر عقیده ، نژاد، زبان ، و دیگر جهات با یكدیگر دارند همه باهم در كمال سعادت و سلامت زیست خواهند نمود و از نعمت آسایش و رفاه بهره مند خواهند بود.

عن ابی الحسن موسی علیه السلام قال : ان اهل الارض لمرحومون ما تحابوا ادوا الامانه و عملوا الحق (602)

حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام فرموده : مردم تمام كره زمین در رحمت و آسایش هستند و خوب زندگی می كنند مادامی كه دارای سه صفت باشند: اول آنكه یكدیگر را دوست بدارند و نسبت به هم علاقه انسانی داشته باشند. دوم آنكه در امانتهای مالی یكدیگر خیانت ننمایند، سوم آنكه اعمالشان بر وفق حق و عدل باشد.

ملاحظه می كنید كه امام موسی بن جعفر علیهماالسلام اولین صفتی را كه در این حدیث مایه رحمت و سعادت انسانها شناخته و از آن نام برده است دگر دوستی و ابراز محبت مردم نسبت به یكدیگر است . اگر افراد یك جامعه در شادی هم شاد شوند و در غم هم متاءثر گردند، از این ابراز مسرت و اظهار همدردی پیوستگی و علاقه چشمگیری در آن جامعه به وجود می آید و همه مردم از آن همبستگی بهره مند می گردند. خداوند در قرآن شریف وقتی از صفات حمیده و سجایای انسانی رسول گرامی نام می برد، اول از علاقه شدید آن حضرت به مردم سخن می گوید و خاطرنشان می نماید كه مصائب و آلام ، رنجها و سختی های شما بر پیمبر گرامی بسیار سنگین و جانكاه است و از شداید و گرفتاری های شما سخت رنج می برد و متاءلم می گردد.

لقد جاء كم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم (603)

پیمبری از جنس خودتان بین شما آمده است كه مصائب و شدایدتان بر آن حضرت بسیار سنگین و گران است . پیشوای گرامی اسلام ، جهل و نادانی ، فقر و تهیدستی ، درد و بیماری ، اختلاف و پراكندگی ، بدبینی و بدخواهی ، و خلاصه هر عیب و نقص مادی و معنوی را كه در شما می بیند سخت رنجیده خاطر می شود و از آن مصائب متاءلم و متاءثر می گردد.

خداوند بزرگ به كسانی كه طالب خشنودی و رضای او هستند و به سعادت ابدی روز جزا علاقه دارند راه نیل به این هدف مقدس را ارائه نموده و در قرآن شریف فرموده است :

لقد كان لكم فی رسول الله اسوه حسنه (604)

در گفتار و رفتار خویش به پیمبر اسلام تاءسی كنید و روش آن حضرت را اسوه و الگوی كارهای خود قرار دهید و دگردوستی از جمله اوصاف پیشوای اسلام است و ما باید این خلق پسندیده را از آن حضرت بیاموزیم و عملا به كار بندیم .

عن علی علیه السلام قان : ابلغ ما تستدر به الرحمه ان تضمر لجمیع الناس الرحمه (605)

رساترین چیزی كه به وسیله آن می توانی رحمت خدا را به خود جلب كنی این است كه در باطن ، نسبت به همه مردم خیرخواه و مهربان باشی .

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : راس العقل بعد الدین التودد الی الناس و اصطناع الخیر الی كل بر و فاجر(606)

رسول اكرم فرموده است : پس از ایمان به خداوند سرآمد تمام اعمال عاقلانه ، بشردوستی و نیكی به همه مردم است ، خواه خوب باشند و درستكار و خواه فاسق باشند و گناهكار.

عن ابیجعفر علیه السلام قال : ان ابی علی بن الحسین علیهما السلام اخذ بیدی و قال : یا بنی افعل الخیر الی كل من طلبه منك . فان كان من اهله فقد اصبت موضعه و ان لم یكن من اهله كنت انت من اهله (607)

امام باقر (ع) فرمود: پدرم علی بن الحسین دست مرا گرفت و فرمود: فرزند! به هر كس كه از تو درخواست نیكی كرد به او نیكی كن ، اگر اهل نیكی بود استحقاق آن را داشته تو به واقع رسیده ای و اگر اهل آن خیر نبوده ، تو به اهلیت خویش دست یافته ای .

خلاصه ، دگردوستی از نشانه های انسانیت است .

كسی كه واجد آن باشد واجد یكی از نعمتهای بزرگ خداوند است . برای آنكه بدانیم این صفت در ضمیر ما وجود دارد یا نه می توانیم خود دوستی را كه غریزه طبیعی در وجود همه انسانهاست معیار سنجش قرار دهیم و دگر دوستی را با آن مقایسه نماییم و از این راه به وضع روحی خویش واقف گردیم و این معیار را علی (ع) در حدیثی به صورت یك نصیحت به پیر مردی كه در محضر مباركش بوده ، فرموده است :

یا شیخ ! ارض للناس ما ترضی لنفسك وآت الی الناس ما تحب ان یوتی الیك (608)

پیرمرد! درباره مردم به چیزی راضی باش كه برای خودت راضی هستی و با دگران طوری رفتار كن كه میل داری با تو آنچنان رفتار شود.

تا اینجا روایاتی كه معروض افتاد ناظر به دگر دوستی و علاقه انسانها به یكدیگر از جهت انسانیت و صرف نظر از جنبه معنوی و ایمانی است . اما روابط مسلمانان و پیروان قرآن شریف با یكدگر علاوه از جهت انسانی دارای شاءن معنوی و اخوت دینی است و اولیای گرامی اسلام ضمن روایات متعددی آن حقوق را برشمرده و مسلمانان را به رعایت آنها اكیدا موظف نموده اند و در اینجا بعضی از آن روایات ذكر می شود. امام صادق (ع) ضمن حدیثی حقوق مؤ من را نسبت به مؤ من بیان نموده و در مقام توضیح مطلب فرموده است :

ان تصله بنفسك و مالك و یدك و رجلك ولسانك و ان لا تشبع و یجوع ولا تلبس ویعری ولا تروی و یظما(609)

از حق مؤ من به تو این است كه به نفس خود و با مالت و دست و پایت و زبانت او را صله نمایی و خدمت كنی و اینكه تو سیر نباشی و او گرسنه ، تو پوشیده نباشی و او برهنه ، تو سیراب نباشی و او تشنه .

عن ابی اسماعیل قال قلت لابیجعفر علیه السلام : جعلت فداك ، ان الشیعه عندنا كثیر. فقال : فهل یعطف الغنی علی الفقیر و هل یتجاوز المحسن عن المسی ء و یتوا سون فقلت : لا. فقال : لیس هولاء شیعه . الشیعه من یفعل هذا(610)

ابی اسماعیل می گوید به امام باقر (ع) عرض كردم : شیعیان نزد ما بسیارند. فرمود: آیا غنی به فقیر عطوفت و راءفت دارد، آیا درستكار از لغزش و گناه بدكار می گذرد، آیا تعاون و مواسات بین مردم برقرار است ؟ عرض كردم : نه . فرمود: اینان شیعه نیستند، شیعه كسی است كه این كارها را انجام دهد.

قال ابوالحسن علیه السلام : من قصد الیه رجل من اخوانه مستجیرا به فی بعض احواله فلم یجره بعد ان یقدر علیه فقد قطع ولایه الله عزوجل (611)

امام (ع) فرمود: اگر مردی بر اثر گرفتاری به پناهندگی نزد یكی از برادرانش برود و او قادر باشد كه پناهش دهد اما از پناه دادن او خودداری بنماید، با این عمل ، رابطه ولایت خود را با خداوند قطع نموده است .

عن ابیعبد الله علیه السلام قال : ما من مؤ من یخذل اخاه و هو یقدر علی نصرته الا خذله الله فی الدنیا و الاخره (612)

امام صادق (ع) فرمود: هیچ مؤ منی نیست كه از نصرت برادر خود دست بكشد با آنكه قدرت دارد كه او را یاری نماید مگر آنكه خداوند او را در دنیا و آخرت مخذول می كند و از نصرت خود محرومش می نماید.

خلاصه اینكه اصل مواسات و تعاون مسلمانان با یكدیگر از نظر انسانیت و از جهت برادری ایمانی بسیار مهم و مورد توجه پیغمبر گرامی اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام است و این رابطه معنوی و پیوست روحانی با تعبیرهای مختلفی در روایات اولیای دین ذكر شده ، از آن جمله رسول اكرم فرموده است :

المومن للمومن بمنزله البنیان یسد بغضه بعضا(613)

مؤ من برای مؤ من همانند اجزای یك ساختمان است كه هر آجری آجر دیگر را نگاه می دارد و هر جزء ساختمان برای جزء دیگر پایگاه ثابت و محكمی است .

پیشوای بزرگ اسلام برای حفظ اساس برادری و مودت اسلامی از یك طرف بر منبر و در محضر با سخنان حكیمانه خویش مردم را به وظایفشان متوجه می نمود و از طرف دیگر با رفتار خود روشهای عملی را به آنان می آموخت .

كان رسول الله صلی الله علیه و آله اذا فقد الرجل من اخوانه ثلاثه ایام ساءل عنه فان كان راحلا دعا له و ان كان شاهدا زاده و ان كان مریضا عاده (614)

موقعی كه رسول اكرم یكی از برادران خود را سه روز نمی دید درباره او پرسش می نمود، اگر سفر رفته بود درباره اش دعا می كرد، اگر در شهر بود به ملاقاتش می رفت و اگر بیمار بود عیادتش می نمود و عملا این درس را به سایر مسلمانان می داد.

اگر مسلمانی رعایت اخلاق انسانی و ایمانی را ننماید و در موقعی نسبت به برادرش شریف و درستكار خود به عمل ناروا دست بزند و مرتكب كاری خلاف اخلاق بشود وظیفه آن مرد شریف در مقابل شخص متخلف چیست ؟ آیا اسلام اجازه می دهد كه از وی انتقام بگیرد و كار نادرست او را با عمل خلاف اخلاق خویش تلافی نماید؟ پاسخ این پرسش قطعا منفی است و نباید مسلمان و انسان وظیفه شناس به چنین كاری دست بزند، زیرا اگر دشنام را با دشنام و اهانت را با اهانت پاسخ دهد، اگر در مقابل ظلم او ظلم كند و خیانت او را با خیانت تلافی نماید طولی نمی كشد كه بر اثر تكرار انتقامجویی و سجایای انسانی و اخلاق اسلامی را از یاد می برد و به خلق و خوی حیوانی گرایش می یابد و دچار سقوط و انحطاط می گردد. وظیفه آن مسلمان شریف و درستكار در این قبیل مواقع به كار بستن آموزشهای اولیای دین در زمینه مكارم اخلاق است ، و در اینجا یكی از آن روایات كه حاوی دستور امام صادق (ع) به عبدالله بن جندب است ذكر می شود: امام (ع) می فرمود:

یابن جندب ! صل من قطعك و اعط من حرمك و احسن الی من اساء الیك و سلم علی من سبك وانصف من خاصمك واعف عمن ظلمك كما انك تحب ان یعفی عنك (615)

ای پسر جندب ! بپیوند به كسی كه از تو بریده ، عطا كن به كسی كه محرومیت نموده ، نیكی كن به كسی كه درباره ات بد كرده ، سلام كن به كسی كه ترا دشنام داده ، انصاف ده درباره كسی كه با تو خصومت نموده ، به بخش به كسی كه به تو ستم كرده ، همانطور كه دوست داری مورد عفو و بخشش واقع شوی .

برای آنكه شنوندگان محترم هر چه بهتر به هدف تربیتی اولیای اسلام واقف گردند و بتوانند دستور آنان را به كار بندند در اینجا دو روایت كه روشنگر چگونگی اخلاق و رفتار اولیای اسلام است ذكر می شود:

جاء ابو هریره و كان تكلم فیه و اسمعه فی الیوم الماضی و ساله حوائجه فقضاها فعاتبه اصحابه علی ذلك . فقال : انی لاستحیی ان یغلب جهله علمی و ذنبه عفوی و مسالته جودی (616)

روزی ابوهریره نزد علی (ع) آمد و سخنانی ناروا درباره آن حضرت گفت و به گونه ای كلمات خود را ادا می كرد كه به امام بشنواند. فردای آن روز شرفیاب شد و حوایج خود را درخواست نمود. آن حضرت همه آنها را برآورده ساخت . این عمل برای اصحاب آن جناب گران آمد، به عرض رساندند. فرمود: من حیا می كنم از اینكه جهل او بر علم من ، و گناه او بر عفو من و سؤ ال او بر وجود من غلبه كند.

عن ابیجعفر علیه السلام انه قال : قال امیر المؤ منین لولده الحسن (ع) فی وصیته الیه . ولایكونن اخوك اقوی علی قطیعتك منك علی طلته ولاتكونن علی الاساء ه اقوی منك علی الاحسان ولاعلی البخل اقوی منك علی البذل و لاعلی التقصیر اقوی منك علی الفضل (617)

امام باقر (ع) از امیر المؤ منین حدیث نموده كه به فرزندش حضرت مجتبی علیهما السلام توصیه فرمود: مبادا برادرات در جداشدن از تو قوی تر از اتصال تو به وی باشد، مبادا برادرت در بدرفتاری نسبت به تو قوی تر از احسان تو نسبت به او باشد، مبادا بخل او قوی تر از بذل تو باشد، و مبادا تصلب و تقصیر او از تفضل تو قوی تر باشد.

به نظر می رسد با شرحی كه معروض افتاد معنای جمله اول از دو جمله دعای ((مكارم الاخلاق )) كه موضوع بحث امروز است برای شنوندگان محترم روشن شده باشد. امام سجاد (ع) در پیشگاه خداوند عرض می كند:

و اثیب من حرمنی بالبذل

بارالها! توفیقم ده تا كسی را كه مرا محروم نموده است از بخشش و بذل خویشتن برخوردار نمایم .

در جمله دوم عرض می كند:

و اكافی من قطعنی بالصله

بارالها! موفقم بدار تا عمل كسی را كه از من بریده و قطع رابطه نموده است با صله و تجدید رابطه مكافات نمایم .

دو دوست مسلمان كه علاقه و ربطشان با هم بر اساس برادری دینی بوده و اگر روزی بر اثر آزردگی و رنجش خاطر از هم كناره گیری كنند در روایات اسلامی ، آن فاصله و كناره گیری ، هجران خوانده شده و نباید جدایی آن دو نفر بیش از سه روز به طول انجامد. در جایی كه دو مسلمان علاوه بر اخوت اسلامی رحم یكدگرند اگر روزی از هم جدا شوند و ترك مراوده نمایند، عمل این دو از نظر دینی به مراتب از جدایی دو برادر مسلمان غیر رحم مهمتر است و در منابع دینی ، این جدایی به قطع رحم تعبیر شده و پیوند مجدد آن را صله رحم خوانده اند. امام سجاد علیه السلام از هجران دو مسلمان با جمله ((واجزی من هجرنی بالبر)) نام برده و در سخنرانی قبل مخصوصا راجع به آن بحث شد و جمله ای كه هم اكنون موضوع سخنرانی قبل مخصوصا راجع به آن بحث شد و جمله ای كه هم اكنون موضوع سخن است : ((واكافی من قطعنی بالصله )) ناظر به قطع رحم و صله رحم است . برای آنكه این موضوع نیز بخوبی روشن شود، قسمتی از روایات مربوط به رحم ذكر می گردد:

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : ابغض الاعمال الی الله الشرك بالله ثم قطیعه الرحم ثم الامر بالمنكر والنهی عن المعروف (618)

رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرموده است : مبغوضترین اعمال نزد باری تعالی شرك به خداوند است ، پس از آن قطع رحم است ، و پس از آن نهی از خوبی ها و امر به بدی ها است .

از این روایت بخوبی روشن می شود كه قطع رحم تا چه حدود در پیشگاه خداوند مطرود و مبغوض است . می دانیم كه بزرگترین گناه در اسلام شرك به خداست ؛ شرك ، گناهی نابخشودنی است و مشرك ، مشمول مغفرت باری تعالی واقع نمی شود. رسول گرامی ، پس از گناه شرك از قطع رحم نام برده و خاطرنشان ساخته است كه قاطع رحم از مبغوضترین گناهكاران در پیشگاه الهی است و پس از قطع رحم گناه امر به منكر و نهی از معروف را بسیار مهم شمرده است زیرا چنین گناهكاری از موضع مخالفت صریح با خداوند سخن می گوید: خدا به خوبی ها امر نموده و او نهی می كند، خداوند از بدی ها نهی نموده و او امر می نماید. می توان گفت این روایت به مسلمانان می فهماند كه گناه قطع رحم پس از شرك به خداوند و پیش از موضع گیری در مقابل ذات اقدس الهی و اوامر و نواهی او بزرگترین گناه است . و مسلمانان باید از آن بپرهیزند و دامن خویش را بچنین گناه بزرگی آلوده ننمایند. شاید بعضی تصور كنند كه اگر رحم گناهكار باشد می توان با او قطع رابطه نمود. این تصوری است نادرست ، نه تنها گناه مجوز قطع رحمیت نیست بلكه به موجب روایت ، كفر هم قاطع رحم نمی شود و باید رحمیت همواره مورد توجه مسلمانان باشد.

قلت لابیعبد الله علیه السلام : یكون لی القرابه علی غیر امری الهم علی حق ؟ قال نعم ، حق الرحم لایقطعه شی ء و اذا كانوا علی امرك كان لهم حقان : حق الرحم و حق الاسلام (619)

راوی می گوید: به امام صادق (ع) عرض كردم : كسانی با من قرابت رحمی دارند اما با من هم عقیده نیستند، آیا برای آنان به عهده ام حقی است ؟ فرمود: بلی . حق رحمیت را چیزی قطع نمی كند و اگر با تو هم عقیده باشند برای آنان دو حق است : یكی حق رحمیت و آن دیگر حق اسلام .

افراد متدین و مسلمان از گناه و كفر ارحام خود در باطن خویش بیزارند و ممكن است در مواقع مقتضی آن را هم به زبان بیاورند، ولی حق رحمیت را طبق وظیفه دینی همواره باید رعایت كنند و قطع رحم ننمایند. صله رحم پیوند خانواده را محكم می كند، مانع بروز تیرگی و كدورت می شود، و در پرتو صله رحم مسئله تعاون و همیاری شكوفا می گردد. اگر تمام اعضای خانواده مسلمان باشند صله رحم آنان را متحد می كند و اتحادشان وحدت اسلامی را تقویت می نماید، و اگر بعضی از افراد خانواده غیر مسلمان باشد، صله رحم و روابط خانوادگی ممكن است در روحیه آنان موثر واقع شود، نگذارد با دشمنان دین به ضرر مسلمین همكاری نمایند و احیانا به نفع آنان جاسوسی كنند. صله رحم در عمران و آبادی بلاد اثر می گذارد، موجب گشایشهای اقتصادی می شود، افراد را به راه فضایل اخلاق سوق می دهد، جود و سخا به بار می آورد، و خلاصه ، صله رحم و حسن برخورد افراد یك خانواده با هم فواید و آثار بسیاری دارد و این مطلب ضمن روایات متعددی در تعالیم اسلام خاطرنشان گردیده است .

عن النبی صلی الله علیه و آله : صله الرحم تعمر الدیار و تزید فی الاعمار و ان كان اهلها غیر اخیار(620)

رسول اكرم فرموده است : صله رحم شهرها را آباد می كند و عمرهای مردم را افزایش می دهد، اگر چه اهل آن بلاد از اخیار و خوبان نباشند.

عن ابیعبد الله علیه السلام قال : صله الارحام تحسن الخلق و تسمح الكف و تطیب النفس و تزید فی الرزق و تنسی فی الاجل (621)

امام صادق (ع) فرمود: صله رحم موجب حسن خلق می شود، دست را در بخشندگی و عطا باز می كند، مایه پاكدلی و صفای ضمیر می گردد، رزق را افزایش می دهد، و مرگ آدمی را به تاخیر می اندازد.

عن ابیجعفر علیه السلام قال : صله الارحام تزكی الاعمال و تدفع البلوی و تنمی الاموال و تنسی له فی عمره و توسع له فی رزقه و تحبب له فی اهل بیته . فلیتق الله ولیصل رحمه (622)

امام باقر (ع) فرمود: صله ارحام موجب پاكی اعمال می شود، بلایا را دفع می كند مایه نمو مال می گردد، مرگ را به تاخیر می اندازد، رزق را توسعه می دهد، صله كننده را در خانواده محبوب می سازد. باید آدمی از خدا پروا نماید و حتما صله رحم كند.

صله رحم از اعمالی است كه علاوه بر فواید دنیوی و نتایج مادی ، آثار مهمی در عالم آخرت دارد و صله كننده در قیامت از آن آثار برخوردار می گردد.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : بر الوالدین و صله الرحم یهون الحساب ثم تلاصلی الله علیه و آله هذه الایه : والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب (623)

رسول اكرم فرمود: نیكی به والدین و صله رحم حساب را در قیامت ، آسان می كند. سپس آیه ای از قرآن شریف تلاوت نمود كه ترجمه اش این است : افراد بصیر در دین آنان اند كه وصل می كنند آن را كه خداوند به وصلش امر فرموده و از سختی حساب قیامت بیم دارند.

اگر كسی از بستگانتان با شما قطع مراوده نموده شما به ملاقاتش بروید و صله رحم نمایید و برای آنكه بدانید ارزش عمل شما در پیشگاه خداوند تا چه حد اهمیت دارد به محتوای این روایت دقت نمایید:

عن علی بن الحسین علیهما السلام قال : ما من خطوه احب الی الله عزوجل من خطوتین : خطوه یسد بها المومن صفا فی الله و خطوه الی ذی رحم قاطع (624 )

حضرت زین العابدین (ع) فرموده : هیچ قدمی نزد باری تعالی از دو قدم محبوبتر نیست : اول آن قدمی كه شخص با ایمان برمی دارد تا صف نظامیان اسلام را در جهت جنگ محكم كند و راه نفوذ دشمن را سد نماید، دوم ، قدمی كه در راه ملاقات رحم برمی دارد، رحمی كه از او قطع علاقه نموده و رشته مراوده را بریده است .

و اكافی من قطعنی بالصله

بارالها! مرا موفق بدار تا بتوانم عمل آن كس را كه از من بریده و قطع رحم نموده است با صله و تجدید پیوند مكافات نمایم .

ائمه معصومین علیهم السلام مراقب صله رحم بودند و این وظیفه دینی را به شكلهای مختلف انجام می دادند. رحمی كه قطع علاقه می نمود سر وقتش می رفتند و با ملاقات او تجدید مراوده می نمودند، رحمی كه قطع علاقه نكرده ، ولی گرفتاری دارد مشكلش را حل می كردند و از گرفتاری نجاتش می دادند، رحمی را كه برخلاف اخلاق و ادب عمل كرده و درباره امام به كار ناروا دست زده است به گونه مناسبی مورد مهر و محبت قرار می دادند و از وی حمایت می نمودند و در اینجا برای نمونه به بعضی از موارد اشاره می شود:

حسن بن علی ، ملقب به افطس یا محمد بن عبدالله معروف به نفس زكیه بر ضد حكومت منصور دوانقی قیام نمودند. پس از زد و خوردهایی نفس زكیه كشته شد و حسن افطس مختفی گردید. چندی جریان بدین منوال گذشت . موقعی امام صادق (ع) به عراق آمد و با منصور دوانقی ملاقاتی دست داد. امام (ع) از فرصت استفاده نمود و برای نجات رحم خود از گرفتاری به منصور دوانقی فرمود:

ترید ان تسدی الی رسول الله صلی الله علیه و آله یدا؟ قال نعم یا اباعبدالله . قال : تعفوعن ابنه الحسن بن علی ، فعفا عنه (625)

آیا میل داری با انجام عمل خیری درباره یكی از فرزندان رسول اكرم راهی به روی خود بگشایی ؟ عرض كرد: بلی . فرمود: فرزند آن حضرت ، حسن بن علی را مورد عفو قرار بده . منصور دوانقی پذیرفت و عفوش نمود.

توصیه بموقع امام صادق (ع) به منصور دوانقی صله رحمی بود بسیار ارزنده و مهم و موجب شد حسن افطس كه با امام رحمیت نزدیك داشت از گرفتاری رهایی یابد.

كنت عند ابیعبد الله جعفر بن محمد علیهما السلام حین حضرته الوفاه و اغمی علیه . فلما افاق قال : اعطوا الحسن بن علی الحسین ، و هوالافطس ، سبعین دینارا و اعطوا فلانا كذا و كذا. فقلت اتعطی رجلا حمل علیك بالشفره یرید ان یقتلك . قال : ترید ان لااكون من الذین قال الله عزوجل : الذین یصلون ماامرالله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب (626) 

راوی می گوید: در ساعات آخر زندگی امام صادق (ع) در كنار بسترش بودم . حضرت لحظه ای از حال رفت . وقتی به حال آمد فرمود: به حسن بن علی ملقب به افطس یعنی همان شخصی كه امام به منصور دوانقی درباره اش توصیه نموده بود فرمود هفتاد دینار بدهید و درباره شخص دیگری كه نامش در حدیث نیامده نیز توصیه مالی فرمود. راوی می گوید: به حضرت عرض كردم : آیا درباره مردی وصیت می نمایی كه موقعی با كارد مورد حمله ات قرار داد و می خواست شما را به قتل برساند؟ امام آیه ای از قرآن شریف درباره صله رحم خواند و فرمود: می خواهی این آیه شامل من نشود و از گروهی نباشم كه امر الهی را درباره رحم به كار بسته و قاطع رحم را صله نموده است ؟